انسان ها شاید شبیه فرش ها باشند. اگر حتی یکبار دار قالی را دیده باشید بهتر میتوانید این حرف ها را درک کنید. به واقع دار قالی میتواند بنیاد خانواده باشد و نقش ها و نخ ها و دست هایی که تار و پود را بر هم می میبافد خود خانواده، و آنچه شانه میکوبد، جامعه است. اینکه میتوانیم فرش ها را به دو دسته ماشینی و دست بافت تقسیم بندی کنیم، به همان شکل میتوانیم انسان ها را بر این تفکیک مقایسه کنیم
به نقش ها فکر کنید. به اصالت گره ها .، به ابریشم و کرک و برجستگی نقش ها فکر کنید. شاید لازم به تشریح این مقایسه نباشد. شما هم اکنون در حال اکتشاف هستید تا خود را در نقش و رنگ و اصالت این قیاس بیابید.
اما من حرف دیگری دارم. بعضی ها اصلا فرش نیستند. بلکه نمد اند
میدانید نمد چیست؟
نمد بدویترین شکل پارچه است، هر پارچهای تار و پودی دارد و بافته میشود اما نمد تار و پود ندارد. نمد پشمی است که کوبیده شده و فرآیند تولیدی بسیار ساده و ابتدایی دارد؛ اما نکته این است که بدویت و سادگیاش دلیلی بر کارکردش نیست و همین نمد توانایی درمانگری بالایی دارد. از لحاظ معنایی نمد #میتواند نمادی از بدویت و سادگی ما باشد. این که #شاید درمان در همان بدویت و سادگی ما نهفته است.
بیایید سعی کنیم اگر فرش دستباف هزار رنگ و نقش نیستیم، لااقل مثل نمد باشیم، ساده و درمانگر.
#علی_صادقی_پری
درباره این سایت